محبوب‌ابدی
محبوب‌ابدی

محبوب‌ابدی

از پس این مرثیه‌ی درحال وقوع

 با تو سخن می‌گویم. 

« با تو که درد می‌کشی 

                   و آزادی را ترک می‌گویی ! » 

و نمی‌دانی  

چه فصل‌هاست  

نگهبانان مزرعه‌ات 

مترسک‌هایی هستند  

دوستدار کلاغ ! 

 

و نمی‌دانی چه سال‌ها  

در گورستان عقاید مسموم 

 - سر در گم -  

انتظار مرگ را شمارش کرده‌ای 

بی آنکه بدانی گورستان ، تنها جای خفتن نیست ! 

  

رهای در بند ؛ 

سرانجام کوه وجودت اعدام خواهد شد  

و فوران درونت خاموش . 

 

زایش از سر گیر 

ای اصیل‌ترین ؛ 

که آتشفشان خاموش ، 

آبستن الماس‌هاست .  

زخمه‌ای بر ساز سکوت زن ، 

و ترانه ساز آهنگ بیداری باش ؛ 

چرا که مزرعه بی آب  

خواهد مُرد .... 

 

                                         م.صبا

نظرات 4 + ارسال نظر
ali mahrooz چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 06:19 ب.ظ http://www.byrapid.com

سلام رفیق خوبی وبلاگ خیلی خوبی داری به سایت من هم سر بزن در مورد فروش اکانت رپیدشیر و مگا آپلود هستش خوشحال میشم ببینمت فعلا بای

مردی که می خندد پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:40 ق.ظ http://mankh.blogsky.com

سلام محبوبه خانم
من جدا دلم برای فضای شعرای شما تنگ میشه...
عذر بابت بی معرفتی بنده...روی روزگار سیاه که سخت مشغولم کرده...
برام دعا کنین مزرعه بی آب نشم...

سلام رژیسور عزیز .
بازم ممنون از لطف و معرفت شما که هنوز بهم سرمی‌زنید. هر وقت نظری از شما می‌بینم، کلی خوشحال می‌شم. واقعا باعث افتخاره که دوست خوبی مثل شما دارم.
امیدوارم که زندگیتون همیشه مثل مزرعه‌ی سرسبز ؛ شاد و پربار باشه.

کارمند یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:11 ق.ظ

سلام خوبه خودت شاعری و اینها را میگی ولی انگار لازمه که من هم یادآوری کنم که بلند شو زایش از سر گیر تو تازه شروع کرده‌ای و هنوز کلی راه برای ادامه دادن داری و کلی توان برای مقابله با بدیهایی که اذیتت میکنند و دل خوش کردن به خوشی‌هایی که امیدوارت میکنند. بلند شو دختر تکون بخور

سعی خودم رو می‌کنم دوست عزیزم.

مردی که می خندد یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:47 ق.ظ

سلام...
قصد دیدار دوستان بود...
ایام به کام

سلام رژیسور مهربان....
ممنون.
پیروز باشید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد