محبوب‌ابدی
محبوب‌ابدی

محبوب‌ابدی

تمام زندگی را تف کردم 

و خاطراتم را سربریدم 

و فریادها را سربه‌مهر  

در زندان آوارگی‌ها  

دفن کردم. 

و جاری‌شدم 

در لحظه‌های کپک‌زده... 

 

        ... 

که بود  

آنکه ما را چنین خواست فرجام ! 

 

                               م.صبا

نظرات 4 + ارسال نظر
بهترین سایت خدمات دهی شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:54 ق.ظ http://weblogtools.ir

سلام دوست عزیز
وبلاگ زیبایی داری...
تا چقدر به زیبایی وبلاگ اهمیت میدی؟
وبلاگ تولز یه عالمه کد موزیک،کدهای زیبا سازی،تصاویر زیبا سازی و...داره
بهت پیشنهاد می کنم یه سر بزنی
منتظرماااااااااااا
حتما بیا[قلب][گل][خداحافظ]

[ بدون نام ] یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:19 ب.ظ

سلام
این که نوشتی شعر نیست.یه جور شعاره مثل اعلامیه.مثل انتقاد با زبان قلمبه.دنیا امروز داره ساده میشه دنیای ساده زبان ساده میخواد.ساده شعر نوشتن کار سختیه.با این زبان اخرش میشی شاملو.یعنی هیچوقت خودت نمیشی.برای تمرین مثل دیگران نوشتن خوبه ولی برای همیشه این کارو کردن باعث نابودیه استعداد میشه /ادمو خرف میکنه.
صدایم کن صدای تو خوب است.
تمام این شعر سهراب مثل این یه جمله شعرش نمیشه.
سعی کن مخاطب رو احمق فرض نکنی یه چیزیم بزار مردم از شعرت کشف کنن.بزار برداشتها از نوشته ات زیاد باشه.

این یک نوشته است.یه چیز خیلی ساده و قابل فهم برای همه که من اینطوری نوشتمش.البته اینا رو خیلی سال‌ها پیش نوشتم.باید اعتراف کنم ۲ یا شایدم ۳ سالی می‌شه که چیزی ننوشتم.
( دیگر چگونه می‌توان جوانه زد
وقتی ریشه‌ها را خشکانده‌اند!
و چگونه می‌توان بارور شد
وقتی آبی برای نوشیدن نیست!
آری،
فرصت زندگی را ربوده‌اند.
دیگر زمان من به پایان رسیده.
خود باید بروم! )

ضمنا باید اعتراف کنم شاملو رو خیلی دوست دارم ولی مگه می‌شه مثل شاملو نوشت یا تقلید کرد.عمرا کسی به گرد پای اونم نمی‌رسه، چه برسه به من! فقط یکی از دوستانم خیلی شبیه به شاملو می‌نوشت.خیلی باسواد بود و قلمشم عالی بود.اونم یه استثناس.
به هر حال مرسی از دقت نظرت.از این به بعد اگه چیز جدید بنویسم، حتما توصیه‌هات رو به کار می‌گیرم.

علی رضا قربانی منش یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:51 ب.ظ http://www.alireza14.blogfa.com

سلام موفقیت در زندگی برای توست

سلام دوست خوبم
بهترین آرزوها و خوشبختی بی‌انتها برای تو!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:44 ب.ظ


سالهاست که نمیتونم حرفمو حالی کسی کنم.اللخصوص راجع به شعر.همه همین حرفا رو میزنن.ادم یا مینویسه یا نمینویسه وقتی مینویسی نمیتونی بگی این یه نوشته سادس.اگه فقط یه نوشته اس چرا مثله شعرش نوشتیش.همین چیزی اخری الله وکیلی چنگیدن چنگ من یعنی چی؟خوب میتونی همه چیرو مثله انشا بنویسی.بگی این یه نوشته احساسی عاطفی دراماتیک تراژیکه. ولی شعر نیست !یه عمری فروغ مزخرف مینوشت تا رسید به ایمان بیاوریم به اغاز فصل سرد.اگه به اینجا نمی رسید تا حالا مرده بود.حاشیه نرو به نقد نوشته ات جواب منطقی بده.
اگه وقت کردی
برو حسین منزوی رو پیدا کن.
اینم بخون:
http://adambarfiha.com/daily/?p=2835

باشه تو درست می‌گی.چرا می‌زنی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد