محبوب‌ابدی
محبوب‌ابدی

محبوب‌ابدی

از صاعقه‌های خونین درد  

حجم آبی نگاه  

ترک برداشت  

و ابر سیاه آسمان  

حریر بر تن کرد. 

آنگاه در هجوم خرده‌شیشه‌ها 

فرو ریختی بی‌صدا،  

موهوم واقعی ! 

 

                                         م.صبا

نظرات 2 + ارسال نظر
مردی که می خندد دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:43 ب.ظ http://themanwholaughs.blogsky.com

سلام..
با شعرهاتون ارتباط گرفتم...کتاب هم چاپ کردین؟
موفق باشی

سلام.
ممنونم که شعرهام رو می‌خونید.نه،من کتابی چاپ نکردم.راستش اصلا در حدی نیستم که بخوام این کار رو بکنم.یادداشت‌هام مربوط به ۴ یا ۵ سال پیشه.واسه یه دوره‌ی سنی و روحی خاص.تصمیم دارم همه‌ی نوشته‌هام رو توی وبم بذارم.ممنون می‌شم به من سر بزنید و اونا رو بخونید و نظرتون رو بگید.
بازهم تشکر می‌کنم.موفق باشید.

مردی که می خندد سه‌شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:04 ب.ظ http://themanwholaughs.blogsky.com

سلام..
شعر هاتون خوندنی هستن...من هم توی اون سن بهتر می نوشتم(۲۰ سالگی).اما شما خیلی فاصله نگرفتی.پس بنویس و بنویس که الان حتما پخته تر...خواهی نوشت.قول می دم.
شما هم پیش من بیا...زیاد.
شادکام باشی.

چشم.ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد