ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
از صاعقههای خونین درد
حجم آبی نگاه
ترک برداشت
و ابر سیاه آسمان
حریر بر تن کرد.
آنگاه در هجوم خردهشیشهها
فرو ریختی بیصدا،
موهوم واقعی !
م.صبا
سلام..
با شعرهاتون ارتباط گرفتم...کتاب هم چاپ کردین؟
موفق باشی
سلام.
ممنونم که شعرهام رو میخونید.نه،من کتابی چاپ نکردم.راستش اصلا در حدی نیستم که بخوام این کار رو بکنم.یادداشتهام مربوط به ۴ یا ۵ سال پیشه.واسه یه دورهی سنی و روحی خاص.تصمیم دارم همهی نوشتههام رو توی وبم بذارم.ممنون میشم به من سر بزنید و اونا رو بخونید و نظرتون رو بگید.
بازهم تشکر میکنم.موفق باشید.
سلام..
شعر هاتون خوندنی هستن...من هم توی اون سن بهتر می نوشتم(۲۰ سالگی).اما شما خیلی فاصله نگرفتی.پس بنویس و بنویس که الان حتما پخته تر...خواهی نوشت.قول می دم.
شما هم پیش من بیا...زیاد.
شادکام باشی.
چشم.ممنونم